روزی که گل عشق دردلت شکوفاشد
کنارپنجره بنشین وجویبارنگاهت راروانه کن بسوی خشکترین باغهای نگاه
که درانتظاریاری توست
آن روزنوروزاست

 


نوروزهمگام بابهارمی آید
میلادراتجربه کن ازنقس های گرم زمین
زندگی راازکبوترهایی که درچشمهایشان خورشیدهای کوچک می درخشد
امیدراازگیاهان بیرون آمده ازسنگ
وآزادگی راازگیاهان روییده بربام کاهگلی
نوروزفرصت نابیست برای دوباره جوانه زدن
باریشه های مهربانی
تاناامیدی راازخودنومیدکنیم
بابهترین آرزوهاوآرزومندی زیباترین لحظه ها


 

نوشته شده توسط فرزانه طاهری در برچسب:نوروز ادبیات ,شعر,شعرهای فرزانه طاهری,شعرنوروزی,عکس,نوروز,بهار,شعرهای فرزانه طاهری,پیام بهاری,

ساعت موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت